کد خبر : 88767 تاریخ : ۱۴۰۰ چهارشنبه ۲۳ تير
نقشه ضدایرانی اردوغان در افغانستان/ استخدام و اعزام جنگجو به کابل از سوی ترکیه اقتصاد میهن: در چارچوب اندیشه قدرت‌نمایی اردوغان است که تهدید و محاصره راهبردی ایران مورد توجه سیاستگذاران ترکیه قرار گرفته و این سیاست در حال تکمیل است. سیاست حمله به منافع راهبردی ایران از مسیر محاصره جغرافیایی ایران را می‌توان در مداخلات نظامی گسترده دولت اردوغان در سوریه، شمال عراق، مرزهای شمالی ایران در جمهوری آذربایجان و ارمنستان و حتی ترکمنستان مشاهده کرد که اکنون به ایستگاه افغانستان رسیده و البته شاید به پاکستان نیز منتهی شود.
نقشه ضدایرانی اردوغان در افغانستان/ استخدام و اعزام جنگجو به کابل از سوی ترکیه

در نظام جهانی برخی مناطق جغرافیایی وجود دارند که همواره منبع ناامنی و مناقشه‌های جهانی هستند. این حوزه‌های جغرافیایی در قاره‌های گوناگون و در چهار سوی جهان قرار دارند، اما برخی مناطق مانند: اغلب کشورهای آفریقا، آمریکای لاتین، قفقاز، آسیای جنوب غربی به‌خصوص فلسطین و افغانستان را می‌توان حوزه‌هایی دانست که طی چند دهه اخیر همواره منابع تنش و مناقشه‌های جهانگیر و خسارت‌باری بوده‌اند.از سوی دیگر برخی دولت‌ها یا سیاستگذاران هستند که عامل اصلی تنش و جنگ‌های فراگیر در چرخه‌های ناامنی جهانی بوده‌اند ازجمله: روسیه، بریتانیا، آلمان،آمریکا، ترکیه و … که طی دو قرن اخیر در قالب جکمرانی‌های نامطبلوب امپراتوری‌های استعمارگر به گسترش جغرافیایی قدرت منطقه‌ای و جهانی پرداخته و تاریخ جهان را با قتل و خونریزی ثبت کرده‌اند.

یکی از برجسته‌ترین مناطق منبع ناامنی و چالش‌های جهانی را می‌توان کشور افغانستان دانست که طی یک قرن اخیر همواره به عنوان نماد ناامنی و جنگ در نظام بین‌المللی مطرح بوده است. افغانستان کشوری که تنها طی چهل سال اخیر مورد حمله دو ابرقدرت بزرگ قرار داشته و به جهنمی دردناک برای متجاوزین تبدیل شده بود، اکنون نیز گویا قرار است تا بار دیگر یکی از مدعیان متوهم قدرت جهانی را به درون جهنم خود بکشد و مجازات کند.

حمله وسیع ارتش شوروی به افغانستان در سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۸) و اشغال حدود ۱۰ ساله این کشور که با جنگ و خونریزی گسترده چند میلیون شهروند افغان و … همراه بود و یکی از مؤلفه‌های تضعیف و افول قدرت اتحاد جماهیر شوروی قلمداد می‌شود، در نهایت در سال ۱۹۸۹ (۱۳۶۷) با خروج خفت‌بار شوروی از افغانستان پایان یافت. اما حدود یک دهه بعد و در سال ۲۰۰۱ (۱۳۸۰) بود که دوباره یک ابرقدرت جهانی دیگر به بهانه ۱۱ سپتامبر و مبارزه با تروریسم و شرارت به افغانستان تحت حاکمیت طالبان حمله کرد و بیش از ۱۵ سال در این کشور در حال جنگ بود.هر چند ایالات متحده آمریکا و متحدانش در ناتو از ۲۰۱۴ مدعی پایان جنگ در افغانستان بودند، اما رویدادهای خشونت‌بار، قتل و کشتار شهروندان افغان توسط گروه‌های تروریستی نشان می‌دهد که این کشور همچنان منبع و منشأ ناامنی و ترور در منطقه است.

اکنون که دولت “جو بایدن” تلاش دارد تا خود را از جهنم افغانستان خارج کند، آینده افغانستان به دغدغه قدرت‌های بزرگ جهانی و منطقه‌ای ازجمله: چین، روسیه، هند، ایران، ترکیه و … تبدیل شده است. در چنین شرایطی است که دولت ترکیه به رهبری رجب طیب اردوغان در راستای همان رویکرد بلندپروازی و توهم قدرت جهانی خود، تلاش دارد تا جایگاه خالی ایالات متحده آمریکا و ناتو در افغانستان را تصاحب کند و این فرآیند را از مسئله حفظ کنترل فرودگاه کابل آغاز کرده است.سیاستگذاری خارجی آرمان‌گرایانه و بلکه متوهم دولت اردوغان طی یک دهه اخیر که جلوه‌هایی از آن در لیبی، عراق، سوریه، جمهوری آذربایجان و … قابل مشاهده است، اکنون مداخله و قدرت‌نمایی در افغانستان را در دستورکار خود قرار داده است. این رویکرد سیاست خارجی دولت ترکیه در افغانستان و پیامدهای آن برای ایران را می‌توان چنین مورد بررسی قرار داد:

یکم – سیاست تهدید و محاصره راهبردی ایران در منطقه: سیاستگذاری خارجی دولت اردوغان طی یک دهه اخیر بر نمایش قدرت و تلاش برای معرفی ترکیه به عنوان یک بازیگر جهانی جدید متمرکز بوده است. ظهور یک بازیگر جهانی جدید با روندی از تحولات خشونت‌آمیز و مداخله‌جویانه در کشورهای همسایه مانند: عراق، سوریه، آذربایجان و حتی در شمال آفریقا به‌خصوص لیبی از سوی دولت ترکیه همراه بوده است.اکنون در ادامه همان مسیر توهم ظهور قدرت جهانی جدید ترکیه است که اردوغان تلاش دارد تا مداخله در افغانستان را نیز آغاز کند تا قدرت جهانی خود را به سایر بازیگران منطقه‌ای و جهانی ازجمله ایران، روسیه، چین و اتحادیه اروپا اثبات کند.

در چارچوب اندیشه قدرت‌نمایی اردوغان است که تهدید و محاصره راهبردی ایران مورد توجه سیاستگذاران ترکیه قرار گرفته و این سیاست در حال تکمیل است. سیاست حمله به منافع راهبردی ایران از مسیر محاصره جغرافیایی ایران را می‌توان در مداخلات نظامی گسترده دولت اردوغان در سوریه، شمال عراق، مرزهای شمالی ایران در جمهوری آذربایجان و ارمنستان و حتی ترکمنستان مشاهده کرد که اکنون به ایستگاه افغانستان رسیده و البته شاید به پاکستان نیز منتهی شود.خط آتش و تنش ترکیه که در اطراف ایران ایجاد شده و محاصره ایران با سیاست تنش‌آفرین اردوغانی در حال تکمیل است. سیاست مداخله‌جویانه اردوغان در کشورهای منطقه که اکنون به افغانستان رسیده، درست برعکس سیاست خارجی نابسامان تهران طی چند سال اخیر بوده است که همواره تنها بر اخراج آمریکا و ناتو از افغانستان متمرکز بوده و پیامدهای ناخوشایند خروج آمریکا و ناتو  برای منافع ایران را برآورد نکرده‌ است.

سیاست مقابله ایران با اشغالگران در افغانستان تاکنون تنها به سود رقیب منطقه‌ای یعنی ترکیه بوده که رئیس جمهوری آن، رجب طیب اردوغان، مدعی شده‌ است: «پس از اتمام روند خروج، ترکیه تنها کشور قابل اعتماد برای مدیریت مناسب وضعیت موجود است.»۱ این ادعای اردوغان را می‌توان یک توهم بزرگ دانست که البته دارای نیات و اهداف اشغالگری است تا ترکیه را جانشین قدرت‌های بزرگ جهانی در منطقه نشان دهد!

دولت اردوغان در تصورات و آرمان‌های سیاستگذاری خارجی خود با مداخله در افغانستان تحت حمایت غرب به‌خصوص آمریکا، سعی دارد تا مرحله آخر محاصره جغرافیایی ایران و گشودن خط تنش و آتش در چهار سوی مرزهای ایران را با تسلط بر افغانستان و سپس نفوذ در پاکستان تکمیل و ایران را در محاصره خط قرمز تنش و آتش در مرزهای خود منزوی کند.

دوم – محاسن حضور ترکیه در افغانستان: خروج ایالات متحده آمریکا و سازمان ناتو از افغانستان می‌تواند فشار شدید بر همسایگان افغانستان وارد کند و هزینه‌هایی سنگین برای آنان به وجود آورد. اما حضور دولت ترکیه در افغانستان و پذیرش جایگزینی نیروهای ترکیه در افغانستان به جای نیروهای آمریکا و ناتو، می‌تواند فشار نظامی، امنیتی و بار سنگین هزینه‌های اقتصادی را از دوش همسایگان افغانستان بردارد.ترکیه به عنوان رقیب اصلی ایران در منطقه، طی چند سال اخیر برای انحراف افکار عمومی شهروندان خود به سیاست مداخله‌جویی و ستیزه‌جویی در سیاست خارجی خود متوسل شده است. این سیاستگذاری ستیزه‌گر سبب تضعیف شدید اقتصاد نابسامان ترکیه شده که نشانه‌های کنونی آن در کاهش شدید ارزش لیر در مقابل دلار قابل مشاهده است. تنش‌های سیاسی و اجتماعی داخلی ترکیه نیز موجب تضعیف دولت اردوغان و جایگاه حزب عدالت و توسعه در این کشور شده است. در چنین شرایطی است که اردوغان برای گریز از مدار بحران داخلی به سیاست خارجی ستیزه‌جویانه و اشغالگری جغرافیایی دست زده است!

حضور ترکیه در افغانستان باید با رایزنی و موافقت همسایگان افغانستان مانند ایران، پاکستان، چین، ازبکستان، تاجیکستان و حتی روسیه باشد تا از بروز تنش‌های منطقه‌ای جدید جلوگیری شود. حضور ترکیه در افغانستان می‌تواند پیامدهای ناخوشایدی برای ایران به همراه داشته باشد.اما اگر دولت ترکیه بتواند مواضع خود پیرامون مسائلی مانند نسل کشی شیعیان و هزاره‌ها در افغانستان، مسئله حقآبه هیرمند، احترام به فرهنگ و زبان فارسی در افغانستان، رعایت امتیازهای تجاری و اقتصادی ایران در افغانستان و … را تضمین کند و از تحریک قومی و مذهبی در افغانستان دوری گزیند، حضور ترکیه برای حفظ ثبات در افغانستان به سود ایران خواهد بود، زیرا در نهایت این رقیب اصلی ایران در منطقه دچار همان سرنوشت ابرقدرت‌های بزرگی خواهد شد که در جهنم افغانستان گرفتار شدند.

شاید ورود ترکیه به افغانستان در چارچوب سیاستگذاری سلطه‌جویانه دولت اردوغان در دستان سیاستگذاران ارشد ترکیه به خصوص رجب طیب اردوغان باشد، اما حضور و خروج ترکیه و نیروهایش را تحولات و گروه‌های سیاسی و جهادی افغانستان تعیین خواهند کرد. سخنان مولود چاووش‌اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه که مدعی شده‌ است: «دولت افغانستان نیز با این موضوع [مدیریت فرودگاه کابل] موافق است. تا زمانی که نیاز داشته باشند در آن کشور خواهیم بود. البته این تنها به معنای حضور نظامی ما در افغانستان نیست.»۲ را باید یک ساده‌انگاری مضحک از سوی وزیر امور خارجه ترکیه قلمداد کرد که گویا متوجه ضعف شدید قدرت دولت مرکزی افغانستان در مقابل گروه‌های ستیزه‌جو و تروریستی به‌خصوص طالبان نیست!

حضور ترکیه در افغانستان همان‌گونه که وزیر امور خارجه ترکیه مدعی است، تنها به حضور نظامی محدود نخواهد بود و منافع اقتصادی و تجاری را نیز دنبال خواهد کرد. اما حضور ترکیه در افغانستان، یعنی افزایش هزینه‌های اقتصادی، افزایش تلفات انسانی، سقوط اقتصاد نابسامان ترکیه و در نهایت افول و فروپاشی دولت اردوغان در ترکیه و تضعیف شدید ترکیه در مناسبات منطقه‌ای و جهانی به سود رقیبان منطقه‌ای مانند ایران و عربستان.  

سوم – جهنم اشغالگران و اصل یادگیری سیاستگذاران: افغانستان همواره به عنوان یک منبع ناامنی منطقه‌ای و جهانی مورد اشاره بوده است. شهروندان درد کشیده این کشور نشان داده‌اند که هرگز تسلیم نیروهای بیگانه و اشغالگر نمی شوند و افغانستان را به جهنم اشغالگران بدل می‌کنند.

با توجه به پیشینه افغانستان که جهنمی هولناک برای نیروهای اشغالگر اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده آمریکا و ناتو بوده است، تلاش دولت اردوغان برای ورود و حضور در افغانستان یعنی اینکه اردوغان می‌خواهد درهای جهنم را به روی خود و ترکیه بگشاید!  یکی از اصول سیاستگذاری عمومی، اصل یادگیری و درس آموزی از مسائل و معضلات پیش آمده است تا در رویدادهای پیش‌روی آینده مورد استفاده قرار گرفته و از خسارات و هزینه‌های مشابه، جلوگیری شود. اما گویا رجب طیب اردوغان که مدعی قدرت جهانی و توهم رهبری جهانی است از درس‌آموزی و اصل یادگیری عاجز است، زیرا به فهم و درک پیشینه اشغالگران افغانستان و دردهای جهنمی آنان در این کشور قادر نیست.

سیاستگذاری خارجی اردوغان به‌خصوص سیاست دخالت و حضور در افغانستان، مصداق برجسته یکی از جملات “اتوفن بیسمارک”، نخستین صدراعظم آلمان و سیاستمدار بزرگ آلمان و اروپا در قرن ۱۹ است که می‌گوید: «تنها یک احمق از اشتباهات خود می‌آموزد و نه از اشتباهات دیگران.»۳ یعنی احمق کسی است که به جای درس‌آموزی از اشتباهات دیگران، باید خود در همان موضوع دچار شکست شود تا از شکست خود، درس و عبرت بگیرد. اکنون اردوغان به جای عبرت و درس‌آموزی از سایر اشغالگران و مداخله‌جویان افغانستان، می‌خواهد از شکست اجتناب‌ناپذیر خودش در افغانستان درس‌آموزی کند!

افغانستان گردابی جهنمی برای اشغالگران است که بسیاری سیاستگذاران و حاکمان متوهم را در خود کشیده و سرنگون کرده است. افول و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، شکست و خروج خفت‌بار آمریکا به همراه ناتو طی چهار دهه اخیر نشان داده که افغانستان جهنم اشغالگران است که بزرگترین مدعیان سیاستگذاری و حکمرانی جهانی را سرنگون ساخته است. اکنون سودای اردوغان برای حضور و مداخله هر چند محدود در افغانستان، می‌تواند پایانی بر الگوی سیاستگذاری و حکمرانی گسترش‌گرایی و مداخله‌جویی دولت ترکیه طی یک دهه اخیر و البته پایان خوش‌بینی شهروندان حوزه شرقی ایران به‌خصوص افغانستان و پاکستان به الگوی حکمرانی دروغین اردوغان باشد.به نظر می‌آید اردوغان و دولتش می‌خواهند همان الگوی مداخله‌جویانه خود در لیبی، شمال شرق سوریه و شمال عراق را در افغانستان نیز اجرایی کنند. این الگوی مداخله‌گرای دولت اردوغان در مناطق ذکر شده نیز چندان موفق نبوده است و اجرای آن در افغانستان به یک شکست بزرگ و جبران‌ناپذیر برای ترکیه بدل خواهد شد.

هر چند حضور نظامی ترکیه در افغانستان میتواند به تهدید منافع راهبردی ایران منجر شود، اما شرایط کنونی افغانستان و موج جدید و شدید فعالیت نظامی طالبان در افغانستان میتواند مزایای حضور ترکیه در این کشور را نصیب ایران کند. با توجه به هشدار طالبان به ترکیه برای تخلیه افغانستان همزمان با خروج نیروهای آمریکا و ناتو، ادامه حضور ترکیه در افغانستان به هر بهانهای میتواند درگیری نظامی فراگیر نیروهای ترکیه با طالبان را سبب و به تضعیف شدید، افول و فروپاشی دولت اردوغان در ترکیه و انزوای این کشور در سطح منطقه‌ای و جهانی منجر شود.با توجه به وضعیت افغانستان و شرایط کنونی قدرت‌های بزرگ منطقه که در برابر موج جدید و شدید پیشروی‌های طالبان سکوت کرده اند و مداخله در افغانستان را برای منافع خود سودمند نمی‌بینند، ضروری است ایران نیز از سیاست سایر قدرت‌های بزرگ در دوری جستن از مداخله مستقیم در افغانستان پیروی کند و البته در حمایت از دولت ترکیه برای ورود و حضور در افغانستان تنها در چارچوب حفظ و افزایش منافع راهبردی ایران اقدام کند.   

منابع:

۱- خبرگزاری آناتولی. ۲۳ خرداد۱۴۰۰٫ به آدرس:  https://www.aa.com.tr/fa /2272211

۲- خبرگزاری آناتولی. ۳۰ خرداد۱۴۰۰٫ به آدرس:  https://www.aa.com.tr/fa/2279752

۳- درور، حزقل. صلاحیت حکمرانی. ترجمه مسعود منزوی. تهران. دانشگاه عالی دفاع ملی و تحقیقات راهبردی. ۱۳۹۸٫ چاپ اول. ص ۲۸۵