ورای نرخ ارز در بازار آزاد، دولت در لایحه بودجهٔ ۱۴۰۰ دستکم سه نرخ برای دلار در نظر گرفته است: دلار4200 تومانی برای کالاهای اساسی؛ ۱۱۵۰۰ تومان برای دلار حاصل از صادرات نفت خام؛ و ۱۷۵۰۰ تومان برای دلار حاصل از فرآوردههای نفتی. کمیسیون تلفیق مجلس دلار ۴۲۰۰ تومانی را حذف کرده و نرخ ارز را در بودجه ۱۷۵۰۰ تومان محاسبه کرده است.به بیان دیگر، تکلیف «ارز مرجع» (نرخ ارز در بودجه) روشن نیست و نرخ بازار آزاد نیز با مجهولات گوناگون در سیاستهای بینالمللی و داخلی ایران روبهروست. بر این مجموعهٔ شگفت ارزهای موسوم به «نیما» یا «سنا» را نیز بیفزایید تا شاید بتوانید حدس بزنید محافل کسبوکار ایران در چه آشفتهبازاری دستوپا میزنند.
دلار 4200 تومانی
ماجرای دلار ۴۲۰۰ تومانی باید بهعنوان یکی از شگفتیها در تاریخ ارزی جهان به ثبت برسد. این ماجرا، در تاریخ اقتصادی معاصر ایران، زیر عنوان «شب ۴۲۰۰» به ثبت رسیده است.از آغاز زمامداری حسن روحانی در مرداد ماه ۱۳۹۲ تا پاییز ۱۳۹۵ نرخ دلار با ثبات نسبی میان ۳۴۰۰ تا ۳۶۰۰ تومان نوسان داشت، ولی بعد از آن نرخ دلار رو به افزایش گذاشت، در پاییز سال ۹۶ وارد کانال ۴۰۰۰ تومان شد و تا پایان آن سال به حدود ۴۸۰۰ تومان رسید.
زیر فشار این تنش ارزی بود که شامگاه بیستم فروردین ماه ۱۳۹۷ نشست فوقالعادهٔ ستاد اقتصادی دولت برای مدیریت بازار ارز به ریاست حسن روحانی برگزار شد. در پایان همین نشست بود که اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهوری، در میان بهت و شگفتی محافل کارشناسی کشور اعلام کرد که از این پس دلار آمریکا با نرخ واحد ۴۲۰۰ تومان در اختیار متقاضیان ارز قرار خواهد گرفت و افزود که «فعالان اقتصادی و مردم هیچ دغدغهای برای تأمین ارزشان با این نرخ نباید داشته باشند».
دلار برخاسته از «شب ۴۲۰۰» به دلار جهانگیری معروف شد، ولی بعداً معلوم شد که او تنها مسئول این تصمیم شگفتانگیز نبوده است. حسن روحانی در آذر ماه سال ۹۷ گفت که همهٔ حاضران در نشست ستاد اقتصادی دولت با این تصمیم موافق بودهاند و بعدها افزود که حتی «مقام معظم رهبری هم به من فرمودند که کار خوبی انجام دادید، کاش زودتر انجام میشد».بعدها مسعود نیلی، مشاور اقتصادی وقت رئیسجمهوری که در آن نشست حضور داشت، مسئولیت خود را در اتخاذ آن تصمیم تکذیب کرد و گفته شد که حتی ولیالله سیف، رئیس وقت بانک مرکزی، و نیز نماینده وزارت اطلاعات با آن مخالفت کرده بودند.از گزارشهایی که بعداً دربارهٔ نشست «شب ۴۲۰۰» منتشر شده چنین برمیآید که حسن روحانی آن شب نرخ ۳۸۰۰ تومان را برای دلار تکنرخی پیشنهاد کرده و بعداً یکی از حاضران نرخ ۴۲۰۰ تومانی را برای دلار مطرح میکند که مورد قبول قرار میگیرد.
گویا از ول الله سیف میخواهند این خبر را اعلام کند که او نمیپذیرد. سپس قرعه فال به نام اسحاق جهانگیری میافتد و او در لحظه برخاستن از صندلی برای اعلام خبر هنوز نرخ نهایی را نمیدانسته و آن را از رئیسجمهوری میپرسد. شاید بهتر بود از حسن روحانی میپرسید که اصولاً این نرخ نهایی از کجا پیدا شده و برای کشف آن چه رمل و اسطرلابی به کار رفته است؟
دلار 15 هزار تومانی
همانطور که گفته شد، نرخ دلار آمریکا در بازار آزاد ارز ایران سهشنبه ۳۰ دیماه به محدوده ۲۲ هزار تومان بازگشت که حدود یازده هزار تومان پایینتر از سقف تاریخی قیمت دلار در پاییز سال جاری است. این کاهش چشمگیر که عمدتاً زیر تأثیر نتایج انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و امید به پایان تحریمهای اقتصادی علیه جمهوری اسلامی به دست آمده، حسن روحانی را بر سر شوق آورده و او را به چشمانداز دلار ۱۵ هزار تومانی امیدوار کرده است.حسن روحانی نرخ ارز مطلوب خود را چنین توضیح میدهد: «تصمیم ما این است که سال آینده قیمت دلار را پایین بیاوریم و متوازن کنیم و متعادل کنیم.»
از دیدگاه او قیمت فعلی دلار متعادل نیست و اگر صرفاً هفت میلیارد دلار منابع ایران که در بانک یکی از کشورها (کره جنوبی) بلوکه شده در اختیار بانک مرکزی قرار بگیرد، فردا صبح قیمت دلار به ۱۵ هزار تومان میرسد.محاسبهٔ حسن روحانی بر پیشبینی بسیار امیدوارانه دربارهٔ سیاست آمریکا بعد از استقرار جو بایدن در کاخ سفید واشینگتن استوار است. بر پایهٔ این پیشبینی، بازگشت به برجام یکی از اولویتهای سیاست خارجی جو بایدن است. با این بازگشت بخش بزرگی از تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه جمهوری اسلامی لغو میشود، ایران طی مدتزمانی کوتاه بازارهای ازدسترفتهٔ خود را دوباره به دست میآورد و صادرات نفت را از سر میگیرد، نقل و انتقالهای مالی میان ایران و جهان خارج آزاد میشود، هم پول صادرات و هم داراییهای ارزی بلوکهشدهٔ ایران در خارج به کشور باز میگردد و خزانهٔ کشور انباشته از ارز میشود.ما در اینجا به موانع درونی و بیرونی موجود بر سر رفع تحریمها علیه جمهوری اسلامی نمیپردازیم و فرض را بر این میگذاریم که محاسبات حسن روحانی در واپسین ماههای زمامداری او، همه و همه، درست از آب دربیاید. در عوض، آنچه برای ما پرسشبرانگیز است چگونگی دستیابی او به دلار ۱۵هزار تومانی است.
آیا هدف نهایی او این است که بعد از بازگشت دلارهای نفتی به کشور، با ادامه همان سیاستهای سنتی جمهوری اسلامی در چهل سال گذشته، بخش عمدهٔ این منابع ارزی را به شریانهای اقتصادی کشور تزریق کند تا دلار ارزان شود و، به تبع آن، نرخ تورم پایین بیاید؟ آیا قرار است کشور بار دیگر، تنها با تکیه بر دلارهای نفتی، به یک رشد اقتصادی پر زرق و برق اما کممایه و ناپایدار دست یابد؟ آیا این تنها درسی است که حسن روحانی طی هفت سال و نیم گذشته از دوران فاجعهبار ریاستجمهوری خود گرفته است؟
چرا و با چه هدفی حسن روحانی میخواهد نرخ دلار را به ۱۵ هزار تومان بازگرداند؟ از لحاظ منطق اقتصادی، چه فرقی است میان دلار مندرآوردی ۴۲۰۰ تومانی و دلار مندرآوردی ۱۵ هزار تومانی؟ و اگر نرخ دلار به برکت تزریق ارزهای حاصل از نفت به ۱۵ هزار تومان و یا کمتر کاهش یابد، چه تغییری در وضعیت اقتصادی کشور به وجود میآید جز آنکه صدور همین مقدار کالای غیرنفتی هم دشوارتر خواهد شد و، در عوض، فرار سرمایه شدت خواهد گرفت؟زمامداران جمهوری اسلامی برای مبارزه با تورم تنها یک راه میشناسند و آن پایین آوردن نرخ ارز بهصورت مصنوعی است. آنها هنوز نیاموختهاند که تضعیف ارزش پول ملی در برابر ارزهای خارجی معلول تورم است نه علت آن، و تا زمانی که تورم بهصورت بنیادی از اقتصاد ایران رخت برنبندد، کاهش و یا تثبیت نرخ ارز قطعاً مصنوعی خواهد بود و درنتیجه کمدوام. آیا ۴۲ سال تجربهٔ اقتصادی جمهوری اسلامی برای آموختن این درس بسیار سادهٔ اقتصادی کافی نبوده است؟
فریدون خاون