به گزارش پایگاه خبری اقتصاد میهن، کاهش شدید بارشها، افت بیسابقه سطح آبهای زیرزمینی و توسعه فزاینده شهرها و صنایع در مناطق خشک، دولت را ناگزیر ساخته تا طرحهای انتقال آب از دریا به فلات مرکزی را در ابعادی بیسابقه در دستور کار قرار دهد. در دهه اخیر، سیاست انتقال آب از دریاها (چه از خلیجفارس و دریای عمان در جنوب و چه از دریای خزر در شمال) به یکی از ستونهای اصلی برنامهریزی آبی کشور بدل شده است. این طرحها، فارغ از اختلافنظرهای گسترده میان متخصصان محیطزیست و تصمیمگیران اقتصادی، در ذات خود تلاشی برای بازتعریف نقشه آبی ایران هستند؛ تلاشی که نه از سر میل، بلکه از سر اضطرار شکل گرفته است. در چنین شرایطی، آب دیگر کالایی طبیعی نیست، بلکه به سرمایهای راهبردی و محرک توسعه یا بحران بدل شده است.
پروژه انتقال آب از خلیجفارس و دریای عمان به فلات مرکزی ایران از اواسط دهه ۱۳۹۰ طراحی شد و یکی از بزرگترین طرحهای زیرساختی کشور در حوزه تأمین آب پایدار برای هفت استان کمآب از جمله اصفهان است. استان اصفهان یکی از بزرگترین قطبهای صنعتی کشور است و با توجه به اقلیم خشک فلات مرکزی و کمبود آب، نیاز مبرمی به تعریف پروژهای عظیم، با هدف تامین پایدارآب پایدار صنایع داشت.در همین راستا، شرکت تأمین آب اصفهان صفه با سهامداری شرکت فولاد مبارکه، پالایشگاه اصفهان، ذوبآهن، اتاق بازرگانی، سازمان همیاریهای شهرداری و شهرداری کلانشهر اصفهان درصدد برآمد تا شرایط انتقال آب خلیجفارس به اصفهان را در بازه ۵ ساله فراهم کند.
در این طرح، و باهدف کاهش فشار بر منابع زیرزمینی و رودخانههای داخلی، فناوری پیشرفته اسمز معکوس (RO) برای شیرینسازی آبشور دریا به کار گرفته شد که با تمهیدات درنظر گرفته شده توسط فولاد مبارکه اصفهان عملیات اجرایی فاز نخست این پروژه در دولت شهید سید ابراهیم رئیسی آغاز و فاز نخست آن با چندین هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری در دولت پزشکیان تکمیل و به بهرهبرداری رسید.
780 کیلومتر لولهگذاری و ۷۰ میلیون مترمکعب آب برای اصفهان
فاز نخست پروژه عظیم انتقال آب دریا به اصفهان در اواسط تیرماه سال جاری با ورود آب شیرین شده خلیجفارس به استان اصفهان افتتاح شد. این طرح که باهدف کاستن از بار سنگین مصرف صنایع از منابع محدود زایندهرود اجرا شده، نقطه عطفی در مدیریت منابع آبی فلات مرکزی و نمادی از اراده ملی برای مقابله با بحران کمآبی به شمار میرود. در شرایطی که کاهش نزولات جوی و خطاهای مدیریتی گذشته، وضعیت حوضه آبریز زایندهرود را بحرانی کرده و حتی تأمین آب شرب استان را در معرض تهدید قرار داده است، اجرای این پروژه، امیدی تازه برای بازگشت پایداری به حوضه و احیای تدریجی زایندهرود ایجاد کرده است. فاز نخست پروژه انتقال آب دریا به اصفهان با 780 کیلومتر خط لوله و هدف انتقال ۷۰ میلیون مترمکعب آب شیرین شده در سال طراحی شده است. در این فاز، صنایع بزرگ استان از جمله پالایشگاه اصفهان و فولاد مبارکه با خرید آب شیرین شده خلیجفارس از سیرجان، مصرف خود از منابع سرزمینی را به صفر نزدیک میکنند. این اقدام به طور مستقیم سبب کاهش برداشت صنعتی از زایندهرود میشود و امکان تخصیص بخشی از منابع موجود به شرب و محیطزیست را فراهم میکند.
اهمیت حیاتی انتقال آب دریا به قلب تپنده صنعت اصفهان
کمبود آب در فلات مرکزی، مصرف روزافزون منابع زیرزمینی، و ناتوانی رودخانهها و سدها در پاسخ به نیازهای سکونتی و صنعتی، مسیری را ترسیم کرده که حضور آب دریا در مرکز ایران را از یک انتخاب به یک ضرورت تبدیل کرده است. برای فولاد مبارکه، که قلب تپنده صنعت اصفهان است، آب نه یک ماده جانبی، بلکه جزئی جداییناپذیر از خطوط تولید است.صنعت فولاد وابستگی مستقیم به آب جهت خنکسازی، فرایندهای حرارتی و پاکسازی سیستمها دارد. هر وقفه در تأمین آب، نهتنها چرخ تولید را کند میکند، بلکه هزاران شغل را در زنجیره بالادستی و پاییندستی تهدید میکند. انتقال آب دریا برای این صنعت به معنای افزایش امنیت تولید، کاهش فشار بر زایندهرود و جلوگیری از برداشتهای اضطراری از سفرههای زیرزمینی است.از منظر مردم نیز این پروژه در صورت تخصیص درست میتواند مزایای واقعی داشته باشد: کاهش برداشت از آبهای زیرسطحی، بهبود کیفیت آب شرب، و بازگشت تدریجی تعادل اکولوژیکی در مناطق خشک. کشاورزی نیز میتواند با کاهش رقابت با صنعت برای منابع آب، فرصتی برای اصلاح الگوهای کشت پیدا کند. البته بهرهمندی مردم تنها زمانی محقق میشود که سیاستگذاری عادلانهای در توزیع و قیمتگذاری اتخاذ گردد.
اجرای مصداق ماده ۳۹ قانون برنامه هفتم توسعه توسط فولاد مبارکه
درهمین راستا، مدیرعامل فولاد مبارکه با بیان اینکه پروژه انتقال آب دریا به اصفهان تصمیمی استراتژیک برای حل بحران آب این استان ، گفت: بر اساس ماده ۳۹ قانون برنامه هفتم توسعه، تأمین آب صنایع آببر کشور باید از منابع نامتعارف مانند پساب یا آب دریا انجام شود. از این رو پروژه انتقال آب عمان - اصفهان نه تنها مصداق اجرای این قانون است، بلکه میتواند سهم مهمی در رسیدن کشور به هدف تأمین ۱.۷۷۴ میلیارد متر مکعب آب نامتعارف در افق برنامه هفتم ایفا کند. به گفته سعید زرندی، فاز دوم این پروژه نیز با هدف رساندن ظرفیت انتقال به ۲۰۰ میلیون متر مکعب از طریق احداث واحدهای آبگیر و تاسیسات نمکزدایی در حال مطالعه فنی و اقتصادی است و از دانشگاه اصفهان خواستهایم که درخصوص ابعاد اجتماعی و اقتصادی این پروژه مطالعاتی را داشته باشند. پیشبینی میشود این طرح در آیندهای نزدیک به عنوان ستون اصلی تأمین آب پایدار صنایع مرکزی ایران عمل کرده و مزیت رقابتی جدیدی در بازار جهانی فولاد برای فولاد مبارکه رقم بزند.
ادای دینِ 42 درصدی فولاد مبارکه در اجرای پروژه ملی انتقال آب به اصفهان
زرندی اظهار داشت: گروه فولاد مبارکه با سهم ۴۲ درصدی در اجرای پروژه ملی انتقال آب دریای عمان به اصفهان، مشارکت و سرمایهگذاری مؤثری در این طرح داشته است که این امر نشاندهنده دغدغه این مجتمع صنعتی برای رفع مشکل آب صنایع استان اصفهان است. این طرح بهعنوان بزرگترین پروژه ملی انتقال آب منجر به تأمین کامل نیاز آب صنایع استان اصفهان و پایان برداشت صنعت از آب زایندهرود خواهد شد و فولاد مبارکه با گام بزرگی که در راستای تحقق این طرح برداشته به الگوی مدیریت پایدار در صنعت کشور مبدل شده است.
مدیرعامل فولاد مبارکه گفت: سایر صنایع موجود در استان اصفهان درخواست اتصال به آب دریا را داشتهاند و این در حالی است که پروژه انتقال آب به مدت ۳ سال منبع هزینه بوده اما امیدواریم در آینده محل درآمد باشد. سعید زرندی تاصریک کرد: فولاد مبارکه طی ۸ سال گذشته با اجرای طرحهایی برای صرفهجویی در مصرف آب، میزان مصرف آب برای تولید یک کیلوگرم فولاد را به ۲.۵ لیتر کاهش داده و برای این امر از پساب شهرهای اطراف نیز استفاده کرده است؛ فولاد مبارکه برای اجرای طرح انتقال آب دریا به اصفهان هم دین ۴۲ درصدی خود را ادا کرده و هم نسبت به تأمين ورق برای لوله اقدام کرده و بار مهمی از استان اصفهان را برداشته و بهدنبال اجرای طرحهایی برای توسعه پایدار تأمین آب همچون برق هستیم.

الزامات «فولاد مبارکه» در آینده توسعه فلات مرکزی
طرح انتقال آب از دریا، برای اصفهان و استانهای فلات مرکزی، تنها یک پروژه زیرساختی نیست؛ تصمیمی استراتژیک است که آینده مردم، صنعت و محیطزیست را تحتتأثیر قرار میدهد. هر پروژه انتقال آب در این مقیاس، علاوه بر توجیه فنی، نیازمند یک چارچوب روشن از بایدها و الزامات است. فولاد مبارکه با نقش محوری خود در تأمین مالی و پیشبرد پروژه، نماینده صنعتی است که میکوشد مسیر توسعه را با تکیه بر منابع پایدارتر ادامه دهد. اما موفقیت نهایی این طرح در گرو آن است که الزامات اقتصادی، زیستمحیطی و اجتماعی آن با دقت، شفافیت و تعهد رعایت شود.
نخستین الزام، شفافیت در تخصیص و تعرفهگذاری است. اینکه چه میزان از این آب سهم صنعت، چه میزان سهم شرب و چه بخشی سهم کشاورزی خواهد بود، باید در قالب سیاستی شفاف، قابلپایش و منتشرشده برای عموم باشد.
دومین الزام، توجه جدی به محیطزیست است. آبشیرینکنها، پساب شور تولید میکنند؛ اگر مدیریت و انتشار آن اصولی نباشد، میتواند زیستکرانههای جنوبی را متاثر کند. همچنین انرژی بالای مورد نیاز پمپاژ و شیرینسازی باید با توسعه انرژیهای تجدیدپذیر همراه شود تا پروژه از منظر زیستمحیطی پایدار باقی بماند.
سومین الزام، اقتصادیسازی پروژه برای مصرف صنعتی است. هزینههای سنگین احداث و بهرهبرداری باید بهگونهای مدیریت شود که صنایع بزرگ بدون نیاز به یارانه پنهان بتوانند هزینه آن را بپردازند. این رویکرد نهتنها عدالت اجتماعی را تقویت میکند، بلکه ضامن تداوم پروژه در بلندمدت است.